اینجا از خاطرات روزمرم مینویسم!

خاطرات من

خاطرات شخصی و تحصیلی من

طبقه بندی موضوعی

پست چند روز پیشم 11 اسفند

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ
امروز صب خبر دادن داییم فوت کرده. حدودا 95 سالش بود. هیچوقت به ما سر نزده بود یه دفه اتفاقی و حدودا 15 ثانیه دیدمش هیچ حسی بهش ندارم با این حال براش فاتحه خوندم که نباید میخوندم ... این آخریا آلزایمر گرفته بود میگن جوونیش خیلیا رو مسخره می کرده الان بقیه بخاطر فراموشی مسخرش می کردن. چند دقیقه دیگه باید برم محل کاری که بعد هشتاد و چندروز صد تومن حقوق بهم داد!!! که اگه خودم نمیگفتم واریزش نمیکردن، بخاطر امضاهایی که اکثر اوقات مقصر خودشون بودن یا لیست اشکالی داشت بیش از ده بار رفتم کلی کرایه خرج کردم ... . ترم قبل که با وامم موافقت نشد و گفتن کلا وزارت علوم واریز نکرده اما دیروز یکی از بچه ها گف بدون واریز وام و شهریه متغیر آخرش راضیشون کردن بذارن انتخاب واحد کنن اونوقت من مجبور شدم قرض بگیرم. آخرای ساله و این روزها شدیدا دنبال یه شغلم هرچند درسا سخت تر شدن و نیاز به وقت بیشتری برا مطالعه دارم. بسختی و دقیقه نود درس میخونم چون خستگی سالها کار بدون حقوق یا با حقوق کم تو بدنمه. هوا این چند روزه گرمتر و آفتاب تیزتر شده. تا عصر باید سرکار باشم چه کاری جمعا تو دوماه اخیر  شش ساعت کار کردم!!! کار مجانیم داشتم. خیلی کار دارم خیلیییییییییییی ... دنبال کسی بودم که زبان انگلیسی بلد باشه و بتونیم بچتیم تبادل نظر کنیم که نیس. کلا از نظر علمی، کاری و ازدواج بین هشت میلیارد آدم من باید بدبخت ترینشون باشم میدونم نعمتاییم در کنارش دارم که از خدا بابتش ممنونم ولی خب مشکلاتمم کم نیس. دیروز تایپو تحویل استاد دادم شد 14500 و پولشو نگرفتم ازش. علیرغم نیازم!! شد داستانِ سربه مهر که لیلا حاتمی بازیگرش بود ... برا نمره یا پول انجام ندادم دادم کافینت انجامش بده چون چند کلاسمون عوض شد و این هفته کلی وقت کلاسمونو گرف ... آخرشم مجبور شدم درسیو حذف کنمو یه درس دیگه بگیرم. خونوادم برا مراسم کلی پول باید خرج کنن برا مراسم کسانی که سالی به دوازده ماه نمیبیننشون و حتی تماسی ازشون دریافت نمی کنن. براش نه ناراحتم نه خوشحال. هیچ حسی بهش ندارم درسته ناتنی بود ولی همین که مث تنیا نیومده خونمون یعنی با غریبه ها فرقی برام نداره چه بسا گاهی یک غریبه آشناتر از آشناها میشه. کاش یکی پیدا شه جنسیتش مهم نیس فقط آدم باشه کسی که با هم درباره زبان انگلیسی بعضی ساعات صحبت کنیم تمرکزم روی درسه. هرچند این روزا خیلی کم حوصله درس خوندن پیدا میکنم. باید کم کم برم ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۳
MS alone

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی