اینجا از خاطرات روزمرم مینویسم!

خاطرات من

خاطرات شخصی و تحصیلی من

طبقه بندی موضوعی

آخر ساله. سال پر از چالشی برام بود... اولش که مث قبل تو اون محیط کار قدیمی کار کردم و تابستون تو بدترین هوا تا 20.30 کار کردمو با استرس ساعت 21 رسیدم خونه برا اینکه برای دانشگاه پس انداز کنم. اوایل آبان بخاطر منتای ... لپتاپو فروختم و پولشو بهش دادم درسته ضرر کردمو از آبجی قرض گرفتم ولی می ارزید. بازم حدودا پنج-شیش بار بعد دوسال دچار یه سری کنتاکتا با پسربچه های بیشعور و بی ادب کلاس شدم کسایی که انگار از غار اومدن و تا حالا دختر ندیدن. جالبه برام که یه پسر انقد به موقعیت درسی یه دختر و احترام اساتید بهش حسادت کنه و اونو  تو تیکه هاش نشون بده. از اواخر آذر دیگه نرفتم محل کار قدیمی تو آزمونی شرکت کردم که قبول نشدم چون هیچ منبعی نداشت جالبه حدودا دو درصد با قبولی فاصله داشتم قبلش یه همکلاسیم گف خواب دیده کارنامه من بهتر از همه بوده و از ته دل دعا کرده کارم درس شه چقد اون روز امیدوار شدم که حتما خدا این دفه بعد بارها و سالها زجر و تلاش میبیندم ولی زهی خیال باطل و فکر محال! واقعا محال!!! حس هیچ کاریو دیگه ندارم هرچند بالاجبار دارم تلاش میکنم ... چند روز پیش باز از لحاظ روحی و عاطفی دچار چالش شدم جالبه که این همه طرف حرفشو میزنه برات وقت میذاره و تو فک میکنی این گنده بک که همه عیوبشو بخاطر یکی دو تا حسنش دیدی و قبولش کردی دیگه همون شاهزاده ی سوار بر دوچرخس ولی میبینی نه اینم یه مرتیکه بوالهوسه مث بقیه ... کسی که بخاطر قیافه یا اندام یا پولت که تمامش موروثیه و شانسی و دستِ تو نیس، بهانه عدم رضایت مادرشو میاره کسی که تو اوجِ بی پولیت کلی براش شارژ خریدی تنهایی چقد بده بدتر از اون مردن روحه بدتر از همشون افسردگی مزمن و حاده این که فقط بخوای یه جا حرف بزنی ولی هیچ جا پیدا نشه ... حدودا 170تومن برا دو عوضی تو بدترین شرایطت خرج کنی و خدا جوابشو نده ... اینکه طرف انقد خوب نقش بازی کنه با همه چیت کنار بیاد که فک کنی واقعا داره راس میگه مجبور نیس بمونه و وقت بذاره و نقش یه عاشقو بازی کنه اینکه شرایط تو رو مجبور کرده رهایی رو تو مرگ یا ازدواج ببینی. بیخیال اینم دفعه صدم که شکست ... شکستنی باید بشکنه!!! ما برا تماشای جهان و حسرت خوردن اومدیم. مقصر خودمم که اهل خیانت نیستم و ... بیخیال! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۱
MS alone
امروز صب خبر دادن داییم فوت کرده. حدودا 95 سالش بود. هیچوقت به ما سر نزده بود یه دفه اتفاقی و حدودا 15 ثانیه دیدمش هیچ حسی بهش ندارم با این حال براش فاتحه خوندم که نباید میخوندم ... این آخریا آلزایمر گرفته بود میگن جوونیش خیلیا رو مسخره می کرده الان بقیه بخاطر فراموشی مسخرش می کردن. چند دقیقه دیگه باید برم محل کاری که بعد هشتاد و چندروز صد تومن حقوق بهم داد!!! که اگه خودم نمیگفتم واریزش نمیکردن، بخاطر امضاهایی که اکثر اوقات مقصر خودشون بودن یا لیست اشکالی داشت بیش از ده بار رفتم کلی کرایه خرج کردم ... . ترم قبل که با وامم موافقت نشد و گفتن کلا وزارت علوم واریز نکرده اما دیروز یکی از بچه ها گف بدون واریز وام و شهریه متغیر آخرش راضیشون کردن بذارن انتخاب واحد کنن اونوقت من مجبور شدم قرض بگیرم. آخرای ساله و این روزها شدیدا دنبال یه شغلم هرچند درسا سخت تر شدن و نیاز به وقت بیشتری برا مطالعه دارم. بسختی و دقیقه نود درس میخونم چون خستگی سالها کار بدون حقوق یا با حقوق کم تو بدنمه. هوا این چند روزه گرمتر و آفتاب تیزتر شده. تا عصر باید سرکار باشم چه کاری جمعا تو دوماه اخیر  شش ساعت کار کردم!!! کار مجانیم داشتم. خیلی کار دارم خیلیییییییییییی ... دنبال کسی بودم که زبان انگلیسی بلد باشه و بتونیم بچتیم تبادل نظر کنیم که نیس. کلا از نظر علمی، کاری و ازدواج بین هشت میلیارد آدم من باید بدبخت ترینشون باشم میدونم نعمتاییم در کنارش دارم که از خدا بابتش ممنونم ولی خب مشکلاتمم کم نیس. دیروز تایپو تحویل استاد دادم شد 14500 و پولشو نگرفتم ازش. علیرغم نیازم!! شد داستانِ سربه مهر که لیلا حاتمی بازیگرش بود ... برا نمره یا پول انجام ندادم دادم کافینت انجامش بده چون چند کلاسمون عوض شد و این هفته کلی وقت کلاسمونو گرف ... آخرشم مجبور شدم درسیو حذف کنمو یه درس دیگه بگیرم. خونوادم برا مراسم کلی پول باید خرج کنن برا مراسم کسانی که سالی به دوازده ماه نمیبیننشون و حتی تماسی ازشون دریافت نمی کنن. براش نه ناراحتم نه خوشحال. هیچ حسی بهش ندارم درسته ناتنی بود ولی همین که مث تنیا نیومده خونمون یعنی با غریبه ها فرقی برام نداره چه بسا گاهی یک غریبه آشناتر از آشناها میشه. کاش یکی پیدا شه جنسیتش مهم نیس فقط آدم باشه کسی که با هم درباره زبان انگلیسی بعضی ساعات صحبت کنیم تمرکزم روی درسه. هرچند این روزا خیلی کم حوصله درس خوندن پیدا میکنم. باید کم کم برم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۸
MS alone
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۲۵
MS alone

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۵
MS alone

بیایید عهد ببندیم که مثل بــــاران باشیم!

آسمـــــانی شویم اما

درد زمینی ها را فراموش نکنیم

حُسن باران این است

که زمینی ست،

ولی آسمـــــــــــــانی شده است

و به امدادِ زمیـــن می آید…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۳۲
MS alone
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۲۴
MS alone
عکس و تصویر اگر تنها ترین تنها شوم بازهم خدا هست .. دوستان خدا را فراموش نکنید
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۵
MS alone


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۴۳
MS alone

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۳۵
MS alone

عکس نوشته جدید در مورد خدا,عکس نوشته خدا,جدیدترین عکس های نوشته دار خدا با متن,عکس نوشته خدا با متن,عکس متن دار خدایا,عکس نوشته دعا و رازو نیاز با خدا,خدایا

خداوندا…

اگر در کار تو چون و چرا کردم ، خطا کردم...

اگر در نا امیدی تکیه جز بر کبریا کردم ، خطا کردم...

حلالم کن ، خطا کردم...

 

اگر اسمی بجز اسم تو آمد بر زبانم ، من پشیمانم...

اگر درنیک روزی غفلت از شکر و دعا کردم ، خطا کردم..

اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم ، ببخشایم...

اگر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم ، خطا کردم... 

 

نفهمیدم که عشق اول و آخر تویی...

عشق آفرینا ، من خطا کردم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۳۴
MS alone